پاسخ:
این، میتونه بخشی از جملهی من باشه.
و قابل نقد هم هست. چون من قشنگ یادمه دوست داشتم والدینم چطور رفتار کنن و الانم میدونم پسرک چی دوست داره، ولی اون کار شایسته و بایسته نیست. بیشتر احساسیه.
جملهای که من نوشتم از یه حس والدانه ناشی میشه. آدمیزاد بهترین رفتارها و اتفاقها و عالیترین درجاتِ کنترل خویشتن رو برای فرزندش میخواد و از فرزندش انتظار داره. چیزهایی که حتی برای خودش اجرا نمی کنه!
مثلا همین نت! من واقعا دوست ندارم پسرک و گل پسر مغلوب اعتیاد به نت باشن! چیزی که خودم هستم! :/
یا هرچیز دیگری.مثلا اینکه دوست داری بچههات بهترین نمازهای بشریت رو بخونن، اما خودم چقدر برای بهبود نمازم تلاش میکنم؟
کلا اگه هر لحظهای خودتو بذاری در مقام فرزندت، قشنگ می فهمی کار درست چیه! چون والدین درستترینها رو از فرزندشون انتظار دارن. آدم میگه حاضرم خودم برم جهنم(هفت قرآن به میان!) ولی بچهم بره بهشت!
ولی به طرز عجیبی آدم دوست داره که فرزندانش بهترین باشند(نه در اموال) و برای بهترین شدنِ اونها تمام تلاششو میکنه شاید حتی بیش از اون حدی که برای خودش تلاش میکنه.
ان شالله طعمش رو بچشید ^_^