ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۹۷ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

دیشب پسرکم و باباش رفتن سه تا بستنی خریدن

شب پسرک و دوستش دو تاشو خوردن.

حالا امروز پاشده بود تو فریزر دنبال سومی میگشت.

میگم: مامان حان مگه دیشب نخوردین بستنیا رو؟!

میگه: دو تا که نخریدیم، سه تا خریدیم، یکیش مونده!


:)

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۳:۱۰
لوسی می

از گروه تلگرامی رفقای دبیرستان خارج شدم

واااااااااااقعا رو اعصابم بودن!


:|

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۳:۰۵
لوسی می

نمیدونم این چه روایتیه

که من هربااااااار میخونم

گریه میکنم...



+چمران، چمران، چمران...

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۲۳:۴۱
لوسی می

ای حسین (ع)

تو بر کنار بدن همه شهدا یکایک حاضر شدی

آنها را بوسیدی، بوییدی،

و با آنها وداع کردی،

آیا می‌شود هنگامی که من نیز به خاک شهادت می‌افتم

میهمان تو باشم

و تو دستت را به سینه من بگذاری

و آتش عشق من را به خودت و به خدای خودت احساس کنی

و مرا سیراب کنی؟



+چمران، چمران، چمران...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۲۳:۳۶
لوسی می

خداوند به خیلی طرق مختلف میتونه ما رو آزمایش کنه

و باید شکرگذار باشیم که این آزمایش با عنایت و اعطای نعمت صورت بگیره..

نه با محروم شدن از یک نعمت...

و در هر حال،

این رضایت به خواست و قضای خداست

که آدم رو سربلند بیرون میاره..



+أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ (عنکبوت آیه ی 2)

+آیا مردم گمان کرده اند که همین که بگویند ایمان آورده ایم رها میشوند و آزمایش نمی شوند؟!

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۱۲:۵۳
لوسی می

و دیروز احوالات ما یه حالاتی بود نگفتنی...



+بیماری شدید و استرس شدیدتر!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۱۲:۴۸
لوسی می

تصمیم گرفتم از الان

از شب قبل

هم در مورد ناهار فردا تصمیم بگیرم

هم در مورد بازیهای مشترک من و پسرکم در روز بعد.

۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۴ ، ۲۲:۰۲
لوسی می

با پسرک نشستیم تی وی می بینیم

جواد رضویان رو نشون میده

میگه اینکه نِه1 رو میخونه،

خانمش کجاست؟!

:|



1 اون ترانه ای که جواد رضویان تو خندوانه خوند.

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۴ ، ۲۱:۵۸
لوسی می

مثلا یهویی ساعت پنج دقیقه به یازده شب

تصمیم بگیری ماکارونی درست کنی

و تصمیمت رو هم عملی کنی.



+منتظر دم کشیدن ماکارونی هستیم :)

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۴ ، ۲۳:۳۴
لوسی می

اگر کسی به من و تو کاری نداشته باشه

مدااام تو نتیم!

تو کلش بازی میکنی!

من قرآن میخونم!


:|

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۴ ، ۲۳:۳۳
لوسی می

بعضیا چطور فقط بلدن فرافکنی کنن

و توپ رو بندازن تو زمین حریف؟!



+از اونا بدتر! چطور بعضیای دیگه همینقدر نمی فهمن که طرف داره فرافکنی میکنه؟!

+فیلینگ انگری!!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۴ ، ۰۰:۱۷
لوسی می

تصمیم گیری در مورد اینکه چه کاری انجام ندهیم

به همان اندازه اهمیت دارد

که تصمیم بگیریم چه کاری انجام بدهیم!



+جابز کبیر.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۲۳:۱۰
لوسی می

یکی از دوست داشتنی ترین سر راهی هایی که آدم میتونه موقع سفر از کسی دریافت کنه

کیک خونگیه. :)

نه؟!



+خواهرشوهرم عازم کربلاست

من براش کیک درست کردم ببره :)

+الان دقت کردم می بینم کلا سر راهی همیشه کیک میدم!

و چقدر با عشق این کار رو میکنم!

منِ مهربون!

بوس واسه خودم :*

۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۲۰:۰۰
لوسی می

پسرک به سنی رسیده

که دیگه زورم بهش نمیرسه!

:|

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۱۵:۱۶
لوسی می

بعضی وقتها میری کنار یه دره

از بالا به ته دره نگاه میکنی و برمیگردی

بعضی وقتها هم

هی به دره نزدیک و نزدیک تر میشی

تا بتونی داخلشو ببینی،

اما یهو، ناغافل،

زیر پات خالی میشه

و تو و زمینی که روش واستاده بودی

با هم میرین ته دره!!

قدم آخر فرقی با بقیه ی قدمها نداشت..

اما هوس تماشای اون دره و نزدیک شدن بهش

از اول هم اشتباه بود..



+بعضی کارها و گناه ها اینطوری ان... 

و لاتقربوا.. حتی بهش نزدیک نشید...

+تعبیری از شهاب مرادی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۱۱:۳۹
لوسی می