ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۹۷ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

دین برای انسان،

یا انسان برای دین؟!



+خیــــــــــــــــــــــــــــلی بهش فکر کنید.

دقیق فکر کنید ها!!

میام میپرسم ازتون.

:دی

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۳ دی ۹۴ ، ۱۲:۳۸
لوسی می

این کلیپ های چرت و پرتی که مستر تو تبلت دانلود میکنه

و بعد یادش میره حذفشون کنه

و پسرک هم مدااام میشینه همونا رو نگاه میکنه

وااااااااقعا منو حرص میده!

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۴ ، ۱۲:۰۱
لوسی می

بسمه تعالی


بدین وسیله

رسماً اعلام میکنم

که از مادری کردن

برای دو تا پسر بچه

با این سن و سال

و این اختلاف سنی

کم آورده ام

نقطه.

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۴ ، ۱۱:۴۱
لوسی می

گل پسرم رسید به سن گرفتن پاها،

و مکیدن انگشت شست پا..

:دی



+پسرک کلا زیاد به این کار علاقه ای نداشت!
۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۴ ، ۱۰:۴۵
لوسی می

دلم قلب سلیم1 میخواد!

کجا میفروشن از این قلبها؟!



1 هیچ دارایی شما نفعی نخواهد داشت،

الّا مَن أتی اللهَ بقَلبٍ سَلیمٍ..

.

+مگر کسی که با قلب سلیم به حضور پروردگار برسد..89شعراء

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۴ ، ۰۹:۳۴
لوسی می

یه عالمه اعصابم خرده

و یه عالمه بغض دارم

و یه عالمه احساس عجز میکنم

در برابر همه ی اون چیزهایی که در دنیا داره اتفاق میفته...

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۹
لوسی می

مِن باب تشویق کردن پسرک به صورت غیر مستقیم،

رو به گل پسر میکنم و میگم:

گل پسرم، خوش به حااااااالت، چه داداش خووووووبی داری..

پسرک با بی خیالی محض:

خب باشه. من فردا داداش شما میشم!


:دی

۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۴ ، ۱۷:۵۰
لوسی می

ممکن است که من نتوانم ظلمت را از بین ببرم،

اما با همین روشنایی کم،

فرق بین ظلمت و نور و حق و باطل را نشان خواهم داد،

و اگر کسی دنبال نور باشد،

این نور هر چقدر کوچک باشد،

در قلب او بزرگ خواهد بود..



+چمرانِ چمران.

در ذیل نقاشی یک شمع کوچک در صفحه ای سیاه.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۴ ، ۱۵:۵۰
لوسی می

بعضی وقتها اونقدر خودم با خوندن بعضی وبها گیر دادنم میاد

که بعدش با خودم فکر میکنم یعنی خدا هم اینقدر به همه ی ما حساسه؟!

یا من شورش رو در آوردم؟!



+دقت کردین نوشته های ما چقدر میتونه تو تغییر فرهنگ مملکتمون نقش داشته باشه؟!

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۴ ، ۱۵:۳۹
لوسی می

مستر عزیزم

همین الان

داره یکی از استراتژیک ترین چالش های شغلیش رو

برای اولین بار تجربه میکنه،

امیدوارم موفق باشه.

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۴ ، ۰۸:۵۶
لوسی می

من واقعا روحم آزرده ست

اصلا امروز رو نمیتونم هضم کنم..

و حتی نمیتونم تعریف کنم..


:((

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۲۲:۳۷
لوسی می

+بیا برات ماکارونی پختم!

- من ماکارونی نمیخوام،

برای من نپُخ، برای بابا بپُخ!


:))

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۸:۵۲
لوسی می

+ مامان شیرموز درست میکنی؟

- یه کم باید بگذره.

+ خب ذرید دیگه!!


:))

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۸:۵۱
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۱ دی ۹۴ ، ۱۸:۳۸
لوسی می

وقتی از دست پسرک به مرز جنون میرسم

فقط خنده های گل پسره

که میتونه دوباره روانم رو جمع و جور کنه..

:)



+بیمار خنده های تو ام، بیشتر بخند..

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۸:۳۵
لوسی می