ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۱۳۲ مطلب با موضوع «شخصی :: روزنوشت :: اتفاق» ثبت شده است

بعد عمری

با کلی احساس دوری از تمدن

رفتم و برای یکی از حسابهای بانکیم

اینترنت بانک گرفتم.



+بعد یه ایده ی رمزگذاری به ذهنم رسید

که دوستش دارم :)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۴
لوسی می

امروز با یه نیمچه دکوراتوری رفتیم خونه مون.

کلی نظر و ایده برای آشپزخونه مون داد

و اشکالاتی که داره رو رفع کرد

فکر میکنم خیلی خوب بود.

احساس خوبی از این تغییرات مثبت دارم

الانم منتظر ارسال عکسهاش هستیم.

:)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۶
لوسی می

خونه ی جدیدمون کف پوشش سرامیکه.

یه بخشی از جلوی آشپزخونه رو دادم تغییر مدل بدن.

حالا که زمین رو کندن و خراب کردن

میگه از اون مدل سرامیک هرجا میگردم نیست!



+و مستر!

که همیشه میره پشت دخل پیش فروشنده می ایسته!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۱
لوسی می

شش سال قمری پیش،

در چنین لحظاتی،

ما در مراسم عروسیمون بودیم!

و بعد از شش سال،

امشب رو با یک کیک کاااااملاً پسرووونه

و قدری عشق،

جشن میگیریم.

:)



+من، تو، خدا، هرسه،

کی فکرشو میکرد؟

تازهههه!

پلاس دو تا پسر بچه! :دی


+روز جوان بر شما مبارک.. جوان بمانید :)

۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۵۲
لوسی می

حسم درست بود!

دیشب آخرین شب بی خونگی ما بود!

:)



+پست فک رمز شده.


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۱۹
لوسی می

از لحظه ای که خونه خریدیم

دارم مداااام تو ذهنم در موردش فانتزی میکنم

تصور میکنم که اون خونه

به یک بهشت تبدیل خواهد شد..

من مطمئنم..

:)


+البته بهشتی با ایرادات فیزیکی!

:))


۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۱۶
لوسی می

بعضی چیزها روزیِ آدمه.

حتی اگر مدتها در پی چیزی غیر از اون باشی

و بر هیچکدوم از نظرات و ایده آلهات منطبق نباشه

و حتی اگر قیمتش بیش از چیزی باشه که برنامه ریزی کردی!

یه جوری همه چیز چپ و راست و درست میشه

که بالاخره به همون چیزی برسی که قسمتت بوده..

خونه یکی از همون چیزهاست...

:)



+پستم گویا بود که ما خونه خریدیم؟ :)

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۴۹
لوسی می

دیروز رفتیم شش تا خونه دیدیم.

ترکوندیم دیگه!

قبلا روزی دو تا سه تا خونه میدیدیم با بچه ها از پا میفتادیم!

خونه ی خانم محجب خیلی خوب به نظرم اومد

تقریبا همه ی فاکتورهای ما رو داشت

و یه فاکتور جانبی ایده آل داشت که مذهبی بودن صاحبخونه و همسایه ی روبرویی بود..

از محجب بودن خانمه خیلی انرژی مثبت گرفتم.

و بعدفکر کردم آیا بقیه هم از من همینقدر انرژی مثبت میگیرن؟

ان شالله اگه خیره برامون جور بشه.

به قول مستر لااقل مطمئنیم تو این خونه گناه وحشتناکی انجام نشده

و صاحبان خونه اطاعت امر خدا براشون مهم بوده.

همین خودش خیلیه :)

یه خونه هم دیدیم که از لحاظ قیمت و قدمت ساخت و متراژ و همه چی عالی بود

ولی پررررررررررر از انرژی منفی!

در حدی که به محض ورود هردومون انرژی رو دریافت کردیم و با اکراه خونه رو دیدیم!

بعدم دیگه در موردش حرف نزدیم! :(

یکی هم خونه قناسه بود. که خوب بود ولی اونقدری که خونه ی محجبه خوب بود، نبود!

چون یکی از اتاقاش پنجره نداشت و من پنجره داشتن اتاقها برام مهمه.

با یه خونه ی دو نبش که من دوستش داشتم اما گرون بود،

کلا خونه ی دو نبش دوست دارم چون نورگیریش خوبه :)

+دیشب وقتی داشت کم کم خوابم می برد

یهو احساس کردم شاید این آخرین شب بی خونگی ما باشه

برای همین بلند شدم و قدری دعا و مناجات خوندم..

:)

کاش که پذیرفته بشه.


++بعدا نوشت: همون خونه ی قناس روزی ما بود! :))



۲ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۰۱
لوسی می

ببینم امروز مستر چه کار میکنه...

دیگه نمیشه باهاش رفت..

باید قبول کنه که خودش اینو خواسته!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۳۱
لوسی می

از اینکه کسی از بالا به پایین به من نگاه کنه اصلا خوشم نمیاد.

اصلا!!



+البته هیچکس خوشش نمیاد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۲۹
لوسی می

چشمم به در و

گوشم به زنگ...

صدای پیامک گوشیم بلند شده

و من دل تو دلم نیست

اما نمیتونم برم سراغ موبایل!!



+ینی کی میتونه باشه این وقت روز؟

+بعدانوشت: مستر خونه رو فروخت...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۵۲
لوسی می

دسر امروزم تیرامیسو بود :)

عااالی درست کردم

البته با کیک اسفنجی.

کیکش محشر شد!

خامه ش خووووب فرم گرفت

و کلا از هنرم لذت بردم..

ولی خانوادتاً خییییلی دوست نداشتیم.

خوب بود، اما مزه ی پنیرش ملموس بود

و ما ترجیح میدادیم کلا خامه باشه!

:)



+پیش به سوی کیک تولد :)

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۵۸
لوسی می