بنده به اون مشاور فهیم(!) مراجعه کردم!
و فهمیدم که ایشون روانپزشک هستند
و مشاوره شون یه جای دیگه یه وقت دیگه است!
:|
+لذا ضایع شده و بازگشتیم!
البته برای هدر نرفتنِ حق ویزیتی که پرداخت کرده بودم، یه تست روانشناسی دادم!
بنده به اون مشاور فهیم(!) مراجعه کردم!
و فهمیدم که ایشون روانپزشک هستند
و مشاوره شون یه جای دیگه یه وقت دیگه است!
:|
+لذا ضایع شده و بازگشتیم!
البته برای هدر نرفتنِ حق ویزیتی که پرداخت کرده بودم، یه تست روانشناسی دادم!
امروز برای اولین بار مربای توت فرنگی درست کردم،
و مربا رو گذاشتم رو گاز،
ساعت گاز رو رو 20 دقیقه کوک کردم،
و رفتم سراغ سامان دهی اتاق بچه ها.
یه مدت گذشت دیدم صدای ساعت بلند نشد،
اومدم پای گاز،
چشمتون روز بد نبینه،
مربام کلا سر رفته بود همه ی گاز شده بود آب مربای توت فرنگییییییییی!!
اصلا نمیتونم توصیف کنم که تماشای اون منظره چقدر دردناک بود.
دلم میخواست آبشو از رو گاز جمع کنم بریزم تو مربا! :|
شاید به جرئت بتونم بگم که سه لیوان آب داده بود و همه ش ریخته بود رو گاز.
هیچی دیگه
الان یه مربای غلیظ داریم.
+البته که من مربا رو غلیظ دوست دارم و در هر حال میذاشتم همینقدر غلیظ بشه،
اما خب دلم خیلی سوخت! خیلی!
خدا رو شکر که مربا و توت فرنگی ها نسوختند!
اساسی افتادم رو دور ترمیم پوست صورتم!
این دفعه با همه ی دفعاتی که ترمیمها رو نیمه کاره رها کردم،
فرق میکنه!
قول میدم!
+پوست صورت من به شددددددت مستعده برای داغون شدن!
فکر نکنید افتادم رو دور سوسول بازی!
افتادم رو دور ترمیم پوستِ داغون شده که جوانیمان را گرفت! خخخخ!
+حالا اینکه این ترمیم من درآوردی چی هست،
باشه برای نیمه ی خرداد، که ان شالله بعد از چهل روز در صورت اثربخشی و البته وجود تقاضا،
بیام براتون تجویز کنم.
+بعدا نوشت تقریبا نصفه نیمه رها شد اما همون قدرش هم بی اثر بود! :(
اینجا راه به راه داره زلزله میاد!
:|
+زلزله در نیمه شب خیلی ترسناکه :(
فردا مهمون دارم و اصلا و ابدا حال و حوصله ی عصرانه ی مفصل ندارم،
میخوام فقط میلک شیک درست کنم و کیک!
فقط!
:|
+حالا شاید لطف کردم و با میوه هم پذیرایی کردم!
شاید!
+بعداً نوشت: میلک شیک کاپوچینو و کیک پذیراییم بود که عالی شد.
و میوه رو هم لطف کردم و گذاشتم! :دی
امروز در اقدامی انتحاری بچه ها رو بردیم آتلیه!
آقا یه فاجعه ای بود امروز که نگو و نپرس!
از بدقلقی های پسرک و گل پسر بگیر که یه عکس درست درمون نشد ازشون بگیریم،
تااااا رو اعصاب بودنِ خود خانم عکاس!
که کلا سه تا ایده برای عکس داشت،
و اصلا بلد نبود عکس بگیره!
+فک کن یه عکس از گل پسر رو ماشین گرفتیم،
فقط سقف ماشین دیده میشه و گل پسر!
و دیگر هیچ! اصلا معلوم نیست ماشینه! :|
فقط همونو دادیم چاپ کنن! بس که بقیه ش افتضاح بود! :|
+ببخشید که نگرانتون کردم،
اینجا یه مقدار سرمون شلوغ شد و نت هم نداشتم،
بعد تنبلی و شلوغی سر، مزید برعلت شد که نت نخرم!
مرسی که نگرانم بودین، مرسی که ازم خبر گرفتین، مرسی که اینقدر مهربونین :*
امروز دعای ندبه ی معهود رو برگزار کردیم.
وَ نَحنُ نَقولُ
اَلحَمدُلِلّهِ رَبِّ العالَمین.
+اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَج.
مثل هرسال شب چهارشنبه سوری خونه مادربزرگم بودیم.
داشتیم برمیگشتیم
که دیدیم یه جایی ملت تجمع کردن
با ماشین آتشنشانی و آمبولانس و پلیس ویژه!
رفتیم ببینیم چه خبره،
گفتند بچه دو ساله ای افتاده تو جوی آب و بعد وارد کانال زیرزمینی شده!
مدتها بود دنبالش میگشتند،
پسرک بسیار نگران شده بود و نمیشد بمونم که از آخر ماجرا مطلع بشم،
اما دلم خیلی نگرانشه..
براش دعا کنید که پیدا بشه،
و سالم هم پیدا بشه...
+ودر هر صورت خدا دل مادرشو محکم کنه.
چند ساعت بعد بچه رو پیدا کردن :((
خدا به دل مادرش صبر بده :(
پریشب یک فیلم انگلیسی زبانِ چهل دقیقه ای بدون زیرنویس تماشا کردم،
و نود درصد دیالوگهاشو فهمیدم.
:)
+به خودم تبریک میگم :)
البته فیلمش کلا سخت نبود!
اما نکته ش اینه که من اوایل حتی ام و ایز و آرها رو تو کلماتشون متوجه نمیشدم!
بدون زیرنویس انگلیسی اصلا نمیفهمیدم چی میگه! :|
دیروز برای اولین بار برای ناهار ماهی سالمون پختم.
سه مدل درست کردم که ببینیم کدوم جذاب تره.
نمیدونم ماهی سالمون اینقدر خوشمزه ست،
یا اون مدلها اینقدر جذاب بودن!
هر سه مدل خیلی خوشمزه شد.
جاتون خالی.
+یه مدل با گوجه درست کردم تو فر.
+یه مدل با لیمو تو فر و یه مدل هم به صورت سوخاری همیشگیمون.
مستر تاکید داشت فقط سوخاری بپز من سوخاری دوست دارم،
اما من اون دو مدل دیگه رو هم دوست داشتم امتحان کنیم که مستر هم البته خیلی دوست داشت.
برعکس همیشه ترس و دلهره آنچنانی ای ندارم!
شاید واقعا این بار قراره اتفاق بیفته
کابوس روزگار کنونی من!
امشب برای اولین بار،
مستر با بدرقه ی رسمی بچه ها،
به ماموریت رفت.
+قبلا فقط من بدرقه میکردم
و ساعت رفتنش طوری بود که همیشه بچه ها خواب بودن.
در اقدامی بی سابقه،
برای خودم تنها پیتزا پختم!
فقط برای خودِ خودم!
تنهای تنهای تنها!
:)
+باورنکردنیه!