1852.

گل پسر ما به محبوب قلبهای خاندان تبدیل شده.

:)

هرجا میریم از غریبه و آشنای دور و نزدیک

کلی همه قربون صدقه ش میرن.

حتی چند مورد پیشنهاد داشتیم که پسرتون رو بذارین پیش ما، ما بزرگش کنیم!

:|

1851.

انقدر حس خوبیه

که با مستر سه چهار ساعت بیرون از خونه ایم،

و وقتی ظهر ساعت یک میرسیم خونه

من برای ناهار تدارکات از پیش طراحی شده ی مناسبی دارممممم

و بلاتکلیف نیستم.

:)

1850.

برای سفر رفتن به شدت مشورت لازمم!

1849.

آیا عزت نفس داشتن آموختنیه با ذاتی؟!

1848.

دیروز تو خونه مون عروس خانمی 16 ساله حضور داشت

و من در اعماق وجودم دلم براش می سوخت!

:|

+اولین زوج حافظ قرآن خاندانمون هستن :)

1847.

از دیروز ساعت یازده تا امروز ظهر ساعت دو،

قریب به صد نفر مهمان داشتم که در آمد و رفت بودند!

+الحمدلله جز خواهر و برادران مستر که منتظرند ما اول بریم بعد بیان،

همه ی مهمانهای آمدنی تموم شدن و دیگه کسی باقی نمونده!

حالا نوبت ماست که به مواضعشون حمله کنیم! :دی

1846.

امسال بیشتر زندگی خواهم کرد..

+اینجا مینویسم تا یادم بمونه که یه پست سرگذشت 94 بنویسم و پست سرنوشت 95.

1845.

وقتی مستر هست

هیچ رنجی، هیچ اتفاق تلخی، هیچ توهینی حتی

برای من ذره ای اهمیت نداره..

+وقتی مستر هست..

1844.

تا ساعت 5.5 صبح روز اول فروردین

مشغول تکانش خونه بودم!

:|

+الانم در حال مهیا کردن بساط پذیرایی فردا هستم مثلا!

1843.

گفتم این عید به دیدار خودم هم بروم..

+هوم؟ نظرتون چیه؟!

+اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم _نثار روح قیصر عزیز.

1842.

سلام.

سال نو مبارک..

:)

1841.

با اینکه ارتباط و وصل با حضرت حجت_سلام الله علیه_

و فرج شخصی_برخلاف فرج عمومی_ امر اختیاری ماست،

با این حال چرا به این اهمیت نمیدهیم

که چگونه با آن حضرت ارتباط برقرار کنیم؟

و چرا از این مطلب غافل هستیم؟!

+آیت الله بهجت.

+خدای من!

از وقتی خوندمش،قلبم فشرده شده،

چقدر این جمله سنگینه برای قلب من..

1840.

خواهر جانم عازم کربلاست.

منم میخوام برم کیک سر راهیشو بپزم.

:)

+دیگه کیک دادن به راهیان کربلا، داره میشه یه عادت قشنگ برای من.

دعا کنین که حضرت ازم بپذیرند.

+مرتبط

1839.

مستر رفت،

و با اون پیام شادی بخش،

و یه گلدون دوقلوی قشنگ،

و یک گلدون گل یک قلوی قشنگ تر،

برگشت.

:)

+و لبخند مهمون دلم شد..

1838.

یکی از بهترین خبرهایی رو که این روزها میتونستم بشنوم

به صورت کاملاً غیرمترقبه و غیرقابل انتظار شنیدم..

خدایا شکرت همونطور که لایقشی..

+سلامتی گل پسر :)

+یک ماه بود این موضوع یک بخش بزرگی از روانم رو به صورت پنهان و ضمنی درگیر خودش کرده بود.