خوشبختی یعنی نظم در مغز.
+قبولش دارم.
+و این روزها زندگی من نامنظم می گذره.
خوشبختی یعنی نظم در مغز.
+قبولش دارم.
+و این روزها زندگی من نامنظم می گذره.
دلم یک هیجان قشنگ میخواد
برای اینکه روح خسته م رو دوباره شاداب کنه.
ظرفیت روحم خیلی کم شده..
خیلی.
+دعا لازمم این روزها..
پسرک با هزارسازه ش یه چیزی درست کرده
که اسمشو گذاشته "دودکُش"
که با یه سرش، دود ماشین ها رو می کُشه
و با یه سر دیگه ش ماشین هایی که دود میکنن رو شمشیر میزنه!!
:|
اصلاً روم نمیشه
از ائمه حاجات دنیوی و مادی طلب کنم.
+البته با خدا این مشکل رو ندارم :دی
تصمیم گیری در مورد رفتن به سفر
با دو تا بچه،
خیلی سخته.
+نه حوصله ی سفر و دردسرهاشو دارم
و نه دلم میخواد از سفر دسته جمعی و عروسی بمونم!
آئینهدارِ امّ ابیها! صبور باش!
زینب! در این دو روزه دنیا، صبور باش!
بابا که نیست هر چه دلت خواست گریه کن
اّما کنار غربت بابا صبور باش!
هربار که ماشین لباسشویی رو روشن میکنم
به اندازه ی شستوی لباسهای داخلش
خسته میشم!
:|
+ینی واقعا روشن کردن ماشین،
یکی از انرژی بر ترین و پرزحمت ترین کارهای منه!
وقتی میخوای بری روضه
اما بچه ها هیچی لباس تمیزِ در خورِ روضه ندارن! :|
+مجبور میشی ماشین رو روشن کنی
و لباسها رو رو پکیج خشک کنی! :|
خدا را در بر هم زدن اراده ها،
و گشودن گره ها،
و شکستن همت ها شناختم...
+حضرت امیر_علیه السلام_
چه بسا کسی که با نعمت هایی که به او رسیده
به دام افتد
و با پرده پوشی ای که بر گناهش می شود،
فریب خورد،
و با ستایش شدن،
آزمایش گردد.
و خدا هیچکس را همانند مهلت دادن، نیازمود.
+حضرت امیر_علیه السلام_
این روزها زندگی مادرانه م
'گرفتار یک برزخ شده.
که اصلا نمیدونم برای خروج ازش
باید چه کار کنم..
:(
دیروز میخواستیم جایی بریم
و پسرک با اصرارهاش
و متکی بر حمایت های حرص درار باباش
لباسهای عیدش رو پوشید!
انقدر به چشم من خوشگل میومد
که میترسیدم اینطوری ببرمش بیرون
ملت بچه مو چشم بزنن!
:دی
+فدای تو و قد و بالات مادر! :*
معمولا در مورد مادیات حرص نمیخورم
و الحمدلله چشمم به دارایی کسی نیست.
اما این روزها
قدری دارم از خودمون ناامید میشم!