ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۷۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

امروز به معنای کلمه جون کندم بس که کار داشتم!

طبق یک برنامه ی فوق العاده حساب شده برای جلوگیری از خسته شدن،

از دیروز (!) شروع کردم دارم خونه تکونی میکنم!

خونه تکونی ماه رمضون برام مهم بود،

مخصوصا که قراره افطاری هم بدیم به لطف خدا.

ولی فقط پذیراییمون تموم شد.

سرویس رو شستم،

و امشب اگر جانی در بدن باقی بماند،

آشپزخونه رو هم تموم میکنم.

می مونه اتاقها که اونها هم خیلی مهمن البته!

مثل دیروز سه ساعت برای پایان نامه م وقت گذاشتم،

و خب پیشرفت خیلی محسوسی ایجاد شد الحمدلله.

از پایان نامه م شش تا مقاله ی مجزا میتونم در بیارم!

یه همچین پروژه ای برداشتم که رسماً دو تا پایان نامه ست!

یه همچین خردمندی بودم من!

میگم دیوانه منم من! نگید نه!

بگذریم!

برای کار عملیش هم با دو نفر تماس گرفتم،

هنوز خبرشو بهم ندادن.

اون استاد خارجکیه هم

وقتی بهش گفتم این فایل رو داشتم خودم،

جواب ایمیلمو دیگه نداد،

بهش برخورد به نظرم! :|

و همچنان پی نوشت این پست به کرّات برای من اتفاق میفته!!

:|

و امروز یک کیک گلبهی هم پختیم با بچه ها!

به مناسبت مهمونی فرشته ها درخونه مون که از فردا شروع میشه ان شالله.

همین دیگه!

جون ندارم از جام بلند شم الان.

ذهنم کاملا درگیر پایان نامه ست،

و جسمم خستهههههه!

:|



+به عنوان سحری اول هم قرار شده خرما و تخم مرغ بخوریم. :)

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۶ ، ۲۰:۳۸
لوسی می

ینی من اگر از مرحله ای که توش گیر کردم

به لطف خدای مهربون بتونم گذر کنم،

قول میدم دو ماهه، پایان نامه رو تحویل بدم!
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۰۶
لوسی می

هرچقدر برای پایان نامه وقت میذارم،

انگار که اصلا و ابدا پیش نمیرم!

هی مقاله ی جدید،

هی مطالعه ی جدید،

هی سرچ جدید!

نتیجه ش:

هیچیِ هیچیِ هیچی!



+یعنی کاملا قحطیِ موضوع بوده انگار!

دیوانه منم من! که روم سایت به سایت!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۲
لوسی می

مستر میگه هفته ی بعد باید برم ماموریت.

پسرک میگه بابا من وقتی بزرگ بشم اندازه ی شما بشم نمیرم ماموریت.

مستر: خب نرو پسرم. چرا؟!

پسرک: برای اینکه دوست ندارم مامانو تنها بذارم.

:)



چند دقیقه بعد:

پسرک: مامان کاش ما یه دختر هم میداشتیم.

من: آرههه بعد شما خواهر میداشتی. خواهر دوست داری؟

پسرک: آره اگر خواهرمیداشتیم شما دیگه تنها نبودی :)


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۴۲
لوسی می

و امروز که چشم انتظار ایمیلم!

:|

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۴۰
لوسی می

اون استادی که براش ایمیل فرستاده بودم ایمیلمو جواب داد!

:)



+البته چیزی رو برام فرستاده که خودم داشتمش!

:|

+امروز دو ایمیل درخواست ارسال کردم!

هردو برای اولین بار!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۲۳
لوسی می

چقدر حرصم گرفت که بلاگفا بدون حتی یک عذرخواهی،

به من گفت برای بازگرداندن پست عزیزم که مال گل پسر بود،

کاری از دستش بر نمیاد!

به همین سادگی!

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۲۳:۱۷
لوسی می

-مامان میخوای اسم بابا رو بذاریم قهرمان؟!

+وااای آره چه اسم خوبی:) بابا قهرمانه دیگه:)

- آرههههه! پس از حالا بهش بگیم قهرمان خونه!

:)



+بعدم شروع میکنه به خوندن موزیکالِ قهرمان آی قهرمان!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۲۱:۳۲
لوسی می

دوست دارم نویسنده باشم.

:)



+فراتر از نویسنده ی وبلاگ!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۳۶
لوسی می

اسپیکینگم خیلی ضعیفه!

:|



+نزدیک یک ساعت طول کشید که متن یک نامه ی رسمی رو تنظیم و ارسال کردم!

کلا شش خط بود!

:|

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۳۳
لوسی می

وقتی پسوردهات رو روی مرورگر سیو میکنی،

رسماً به صورت خودخواسته اجازه میدی بخش حافظه ی مغزت آکبند بمونه!

:|

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۱
لوسی می

به نظرم میاد که تو زندگی من،

بخش "خودم"ِ زندگی قدری زیاد کمرنگ شده،

و متاسفانه اونقدر این بخش حسوده،

که اصلا چشم نداره ببینه سایر بخشها پررنگند!

وقتی بخش "خودم"ِ زندگی یک نفر کمرنگ بشه،

اهمیت سایر بخش ها هم به مرور زمان در دل و ذهنش رنگ خواهند باخت..

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۰
لوسی می

موهای بچه ها رو کوتاه کردیم،

و دوباره خط آخر این پست!



+اصلا این حجم شباهت رو نمیتونم هضم کنم!

نه اینکه شاکی باشم نه اصلا!

نمیتونم هضم کنم! :|

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۴۹
لوسی می

دسر توت فرنگی درست کردم و بچه ها دوست نداشتند!

:|



+حالا موندم شام چی بپزم!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۳۹
لوسی می

Nothing else I'd rather be doing

and no where else I'd rather be.


+این جمله رو مادری با سه فرزند زیر عکسشون نوشته بود.

+برای یک مادر و یا همسر این جمله مصداق خوشبختی کامله!

+هیچ چیز دیگری نیست که ترجیح بدم انجامش بدم،

و هیچ جای دیگری نیست که ترجیحم این باشه که آنجا میبودم!

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۴
لوسی می