تصمیم گرفتم از حالا فقط نظرات موافقم رو اعلام کنم!
+مگر اینکه اسلام در خطر باشد! :))
تصمیم گرفتم از حالا فقط نظرات موافقم رو اعلام کنم!
+مگر اینکه اسلام در خطر باشد! :))
یکی از مهمترین قواعد تربیتی در کتاب "بچه ها بهشتی هستند"
اینه که هرگز جمله ای نگید یا کاری نکنید که بخواید به وسیله ی اون به بچه عذاب وجدان بدید.
کاش اینو برای همه ی سنین رعایت کنیم!
+مثلا میگه نگید چرا اسباب بازیهاتو ریختی؟ من چند بار صدات کنم؟ چرا گوش نمیکنی؟
از این کارت ناراحت شدم، یا هرچیزی مثل اینها.
همیشه فکر میکنم
تربیت پسرها دشوارتر از تربیت دخترهاست
اما داماد کردن پسرها ساده تر از عروس کردن دخترهاست..
گاهی اونقدر نسبت به جنس مؤنث بودن احساسات منفی پیدا میکنم،
که فکر میکنم هیچوقت دوست ندارم دختری داشته باشم...
+الهی که خدا بلوغ عقلی به ما بده با این معضلات جاهلانه مون کنار بیایم.
هیچ گاه پدر را به دلیل قتل عمدی فرزند، قصاص نمی کنند!
+و تو چه میدانی حق پدر چیست.. :|
به عمل کار برآید به سخنرانی نیست!
+دیروز در اولین روز از آزمون کم حرفی، دو تا اشتباه بزرگ داشتم!
نمیدونم چرا تا تصمیم میگیری روز اول زمین میخوری!
اما من بلند میشم.
امروز هم آزمونی در پیش دارم. من بلند میشم و به جنگ میرم، استوااااار!
هیچ جمله یا کلمه ای بلد نیستم،
که بتونه مراتب قدرشناسی من رو نسبت به حرکت دیشبت بیان کنه..
من که نمیتونم،
امیدوارم که خدا ازت بپذیره و اجر دنیا و آخرتش رو بهت بده.
1.
و کمتر حرف بزنیم.
+تصمیم گرفتم کلا کمتر صحبت کنم!
البته نه اینجا! در عالم حقیقی زندگیم.
و این برای چون منی، یعنی یک مجاهدت عظیم :|
هرچند که نتیجه ش یحتمل به اینجا هم سرایت خواهد کرد..
چند وقتی است که فهمیدم زیاده روی در کلام تیری است از تیرهای شیطان
که ذهنت رو از فکرهای متعالی، و دلت رو از آرام گرفتن دور می کنه..
:)
از خدا،
فقط تو،
برای زمین،
باقی مانده ای...
برگرد..
لطفا.
+اینو سالها پیش در وبی خوندم و همچنان با شنیدن نام بقیة الله به ذهنم میاد..
کاش تو میومدی
و میگفتی که دقیقا باید چه کار بکنم
که اینطور در مستی خویش سرگردان نمونم!
+تو باید باشی.. آخه چی شد که تصمیم بر این شد که نباشی؟؟!
همکلاسی ای داشتم
که خواستگار دوستم بود!
در حقیقت عاشق شده بود..
و ما دوست داشتیم ازدواج سر بگیره
و اون آقا رو صاحب شخصیتی خیلی موجه می دیدیم
که در جهت نورانیت و معنویت گام بر میداره!
به دلایلی، ازدواجی صورت نگرفت.
و دوست منم که ازدواج کرد و رفت سر زندگیش.
از صدقه سر همین فیس. بوک خانمِ آقای همکلاسی رو دیدم.
ینی بگم یه سر سوزن وجه اجتماعیش به دوست من شباهت داشته باشه!
نداره والا!
چرا؟؟!
+گاهی به سرم میزنه این خبر رو به دوستم بدم و بگم که دلت محکم باشه که خیلی خوب شد نشد با فلانی ازدواج کنی!
اما خب! تصمیم گرفتم غیبت نکنم! هههه هه!
در نتیجه گفتم بیام به شما بگم! چرا اینطوریه؟!