از غیبت کردن های متوالی جاری هام
از همدیگه
اساااااسی خسته شده م!
چطور خودشون خسته نشدن
از ضدحال زدن های من؟!
+واقعا که دل به دل راه داره! :|
فک کنم کار درستی نکردم!
نمیدونم..
شک دارم!
حالا بذار ببینم چی میشه..
+حالا که کردی دیگه بهش فکر نکن!
تصمیم گرفتم سبک زندگیمو تغییر بدم
من واقعا یک خانه دار نیستم!
و قرار نبوده باشم!
وقتی بعد از یک سال
استاد راهنمام بهم زنگ میزنه
و میگه کجایی خانم لوسی می؟
اساسی نگرانت شدم گفتم احوالتو بپرسم!
:دی
+کپ کردم در حد المپیک!
مستر که برای سنجد آواز میخونه
سنجد هم همزمان با مستر
شروع میکنه به همخوانی
و درآوردن صداهای ممتد!
:)
+وقتی مستر به بخش چهچهه زدن برسه دیگه سنجد کاملا قهقهه وار میخنده!
هیک هیک شده!!
+یک اصطلاح پسرک که فقط خودش و من می فهمیم یعنی چی!
غیرقابل ترجمه ست چون در زبان فارسی برای این موضوع لغتی تعریف نشده!!
همین الان
یه چیزی به ذهنم رسید!!
+این پست برای ثبت لحظه بود!
بعد مفصل توضیح میدم!
+بعداً نوشت برای جلوگیری از هرگونه کنجکاوی اعصاب خرد کن: یک ایده ی شغلی به ذهنم رسید!
باید ساخته و پرداخته بشه و بعد توضیحش میدم.
کاملاً احساس اومدن بهار و عید رو دارم.
:)
+ان شالله که عزاداریها مقبول باشه برای همه.