ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۳۰ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

خبببب میریم که استارت بزنیم شروع رسمیِ فصل تابستان رو!

تابستون، تابستون ما داریم می آییم :)

و برای شروع،

امروز خونه رو کاملا مرتب میکنیم،

و فردا پییییییش به سوی خونه ی ییلاقی. :)




+ امسال میخوام یه برنامه ی مدون و مشخص برای ایام تعطیلی داشته باشیم.

دوست دارم این تعطیلات خیلی خاص و قشنگ و خانوادگی باشه ^_^

برنامه های تابستونیِ شما برای خودتون و خانواده تون و بچه ها چیاست؟!

منم میام برنامه هامو میگم.

+عنوان رو یادتونه؟ :)

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۷ ، ۱۶:۳۹
لوسی می

وقتی رفتار اون روزم با آقای مسئول آموزش رو مرور میکنم،

می بینم به غایت صبر و تحمل از خودش نشون داده که چیزی بهم نگفت و به روم نیوورد!

انقدر من اون روز سر ایشون غر زدم که خدا میدونه! :/

با این وجود وقتی دید اعصابم خرده، در نهایت محبت به من ژتون غذا داد که ناهار داشته باشم ولی من بازم غر زدم که راه رستورانش دوره و نمیرم! :/

حالا امروز هرچی تماس میگیرم که عذرخواهی کنم جواب نمیده! :/


+خدا امثال اینجور کارمندها رو زیاد کنه تو این مملکت. 

+بعدا نوشت: گوشی رو برداشت و من تشکر کردم و عذرخواستم :) مثل همیشه خوش برخورد بود :)

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۷ ، ۱۱:۰۴
لوسی می

You are gone and now I'm hearing

All the things I didn't say.


+حس فوق العاده بدیه :(

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۷ ، ۱۱:۰۶
لوسی می

یه جوری که انگار فامیلیم خیلی براش آشناست میگه خانمممممِ لوسی می!

خیلی عجیبه که من نشناسمتون! نه؟!

میگم: آره چون من صداتونو خوب میشناسم! شما آقای فلانی هستین. درسته؟

کپ میکنه و با تعجب نگام میکنه.

میگم من لوسی می هستم. همونی ام که یه کار پایان نامه م به شما مرتبط شده بود!

یه لحظه مکث میکنه و میگه آهاااا یادم اومد!

بعد یهو سکوت میکنه و میره تو فکر!

هردومون ترجیح میدیم دیگه ادامه ندیم!

آخه مشخص بود که یادش اومده که ما باهم دعوا کرده بودیم. :))


+همو ندیده بودیم و مکالماتمون تلفنی بود!

+پست مرتبط


+ممنون بابت کمکهاتون در پست قبلی. :)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۷ ، ۲۲:۰۸
لوسی می

در این پست توضیح مختصری از مکانیزم و نحوه ی نمره دهی در پذیرش کنکور دکترا ارائه کردم بلکه باعث آگاهی شود!


همونطور که میدونین کنکور دکترا دو مرحله ایه. یه مرحله کنکور داره (مثل همه کنکورهای مقاطع دیگه) و یه مرحله مصاحبه داره که امسال هرکدوم از این دو مرحله ۵۰ درصد نمره ی کل شما رو تشکیل میدن.(قبلا ۷۰ به ۳۰ بود و ممکنه بعدا هم تغییر کنه)

یعنی شما کنکور کتبی رو میدی و مثلا نمره ی کل یا همون ترازت (و نه رتبه ت) میشه ۶۰۰۰. طبق این نمره شما یه رتبه ای کسب کردی که تو فرایند پذیرش اهمیت خاصی نداره و فقط نشون میده شما نسبت به سایرین در چه وضعی هستی(یعنی چند نفر نمره شون بالاتر از ۶۰۰۰ شما بوده. مثلا وقتی رتبه ت شده ۳، یعنی دونفر نمره شون از شما بهتر بوده.) این نمره(تراز) شماست که مهمه.

بعد انتخاب رشته میکنی. مثلا تاریخ تحلیلی دانشگاه تهران، تاریخ اسلام دانشگاه شریف(!!!) و این چیزا.

از اون طرف دانشگاه تهران و شریف یه حدنصاب نمره رو برای دعوتِ داوطلبان به مصاحبه تعیین کردن. مثلا دانشگاه تهران گفته برای رشته ی تاریخ تحلیلی، نمراتِ بالاتر از ۵۶۰۰ رو دعوت به مصاحبه میکنم. و دانشگاه شریف هم گفته نمرات بالاتر از ۶۱۰۰.

خب طبیعتا شما با نمره ی ۶۰۰۰ به دانشگاه تهران دعوت میشی و به شریف دعوت نمیشی.

بعد از گریه و زاری برای از دست دادن شریف، مدارک و پیشینه ی پژوهشی و اینا رو طبق الگویی که اعلام میشه تنظیم میکنی و میری برای مصاحبه ی شفاهی. ممکنه دانشگاه تهران قبل از مصاحبه ی شفاهی خودش یه آزمون کتبی هم برگزار کنه و داوطلبان رو بر حسب نمره ی اون آزمون، برای مصاحبه ی شفاهی دوباره تست کنه ممکن هم هست این کار رو نکنه. این به دانشگاه مربوطه که امتیازی برای آزمون کتبی هم در نظر بگیره یا نه!

خب حالا میرسی به مصاحبه شفاهی که ۵۰ درصد از نمره ی کل آزمون دکترات بود.

تو این بخش ۴۰ نمره از آنِ سابقه ی پژوهشی شماست که طبق جدول خاصی که سازمان سنجش ابلاغ میکنه نمره داده میشه (مثلا هر مقاله علمی پژوهشی ۴ امتیاز، ترویجی ۲ امتیاز و...)

۳۰ نمره مربوط به سوابق آموزشیت هست که اونم جدول داره (مثلا درجه ی پایان نامه ی ارشد، تعداد سنوات تحصیلی و معدل تو دوره ارشد و لیسانس و...)

و ۳۰ نمره هم مربوط به نظر اساتید در اون گفتگوی شفاهی و تخصصی هست.

یعنی تنها جایی که دانشگاه و استاد میتونه برای جذب دانشجوی مدنظر خودش روش مانور بده و دستش تو نمره دادن بازه همین سی درصد از پنجاه درصد کله! یعنی ۱۵ درصدِ کلِ ماجرا! خب اگر استادها از یکی خوششون نیاد و نخوان دانشجوشون باشه فقط میتونن این ۱۵ درصد رو ازش بگیرن و نمره مصاحبه شفاهیشو صفر بدن. یا از یکی خوششون بیاد و نمره کامل بهش بدن.(البته از این کارا نمیکنن اما حالت صفر و صدش رو گفتم)

کلِ تاثیر نظر اساتید همین ۱۵ درصده.

بعد کل این نمره ها جمع میشه میره سازمان سنجش و طبق فرمول سازمان که بنده ازش بی خبرم، امتیازات رتبه بندی میشه و نتایج نهایی اعلام میشه که کی کجا قبول شد.



+حالا چرا اینا رو گفتم؟ چون بعضیا سوال داشتن! و یه دلیل مهم دیگه هم این بود که با توجه به این پستی که ۲۸ خرداد در مورد کنکور دکترا گذاشتم ( پستِ "که با تو رونالدو فسانه شود ....")خواستم این توضیح رو ارائه کنم که ایمیلی که مستر دریافت کرد به معنای سیطره ی کامل اساتید در پذیرش یا عدم پذیرش او نیست و درسته که استادش بهش گفت نمره ی مصاحبه رو بهت دادم اما فقط ۱۵ درصد نمره ی مستر الان اوکیه! و اون ۸۵ درصد باقی مونده با بقیه ی داوطلبین و شرایط بقیه در نمره ی کنکورشون، نمره ی بخش پژوهشی و آموزشیشون مقایسه میشه.

اوکی؟


+ فکر نکنین قبولی تو دکترا بر مبنای پارتی بازیه! :) آخه یه وقت می بینی طرف با رتبه ۳۰ قبول شده ولی رتبه ی ۵ هیچ جا قبول نشده. خب الان دیدیم که برخلاف کنکور کارشناسی و ارشد که رتبه ی کنکور تو قبولی خیلی اثرگذاره، کنکور دکترا اصصصلا اینطوری نیست و متغیرها و فاکتورهای خیلی زیادی داره که قبولی داوطلبان بهشون وابسته ست در نتیجه نذارین یه عده غیرمطلع، مدام جَو جامعه رو مسموم کنن و هی بگن پارتی بازیه و من با رتبه ۵ قبول نشدم، اون با رتبه ی ۳۰ قبول شده!

+به نظرِ خودم اون ۱۵ درصد حق اعمال نظر اساتید خیلی کمه! اما خب شرایط جامعه ما همینم به زور می پذیره چه برسه به بیشترش! :)

+سوالی یا اشکالی بود بنده در خدمتم. :)

آیا این پست مفید بود؟ :دی

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۷ ، ۱۱:۳۷
لوسی می

وقتی گل پسرم اولین نی نیِ آدمیزادیشو رو سرامیکهای خونه نقاشی میکنه.

این خودِ جیگرشه و اینم نقاشیشه. ^_^



+وقتی نگارگریش تموم شد یهو گفت: عِه! بابا شد که! :))

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۷ ، ۱۱:۴۵
لوسی می

دوستی که میگفت دشمنمه(!) کامنتهایی برام گذاشت و منو به باد انتقاد گرفت.

ینی باد نگو آقا طوفان!

خواستم رسماً ازش تشکر کنم

که باعث شد تو همین دو روز کلی چیز یاد بگیرم،

و یه کار عقب مونده رو هم به سرانجام برسونم.

ازت ممنونم. :)



+آقا حرفتونو بزنین تو دلتون نگه ندارین. 

اصلا ناشناس بگین! من هیچ وقت ناشناسهای وبمو چک نمیکنم که مچگیری کنم.

ولی اولا منصف باشین و دوما خودتون به گلایه هاتون مبتلا نباشین(یعنی با فریادزدن نگو خیلی داد میزنی!) اینا جزو اصولشه.

+معلوم شد که میخوام بگم من خیلی خوبم و سعه صدر دارم؟ :دی

دیگه ما اینیم دیگه. :دی

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۷ ، ۲۱:۱۰
لوسی می

انسانها به لحاظ جذب و دفع چند مدلند:


1. انسانهایی که نه کسی آنها را دوست می دارد و نه کسی آن ها را دشمن می دارد.

نه عشق و علاقه و ارادت خاصی را برمی‏‌انگیزند و نه عداوت و حسادت و کینه و نفرت کسی را. 

بی‏ تفاوت در بین مردم راه می‏روند مثل این‏ است که یک سنگ در میان مردم راه برود. 

این یک موجود ساقط و بی‏ اثر است.


2.مردمی که جاذبه دارند اما دافعه ندارند.

با همه می‏‌جوشند و همه کس‏ آن‌ها را دوست دارد و کسی منکر آنان نیست،

غالباً خیال می‏کنند که حسن خلق و لطف معاشرت و به اصطلاح امروز «اجتماعی بودن» همین است که انسان همه را با خود دوست کند. 

اما این‏ برای انسان هدفداری که فکر و ایده ‏ای را در اجتماع تعقیب می‏کند میسر نیست. 

و تنها کسی موفق می‏شود دوستی طبقات مختلف و صاحبان ایده‏ های مختلف را جلب کند که متظاهر و دروغگو باشد،

و با هر کسی مطابق میل همو سخن بگوید.


3.مردمی که دافعه دارند اما جاذبه ندارند.

دشمن‌سازند اما دوست‌ساز نیستند. 

این‌ها نیز افراد ناقصی هستند و این دلیل بر این است که فاقد خصائل مثبت انسانی می‏باشند. 

زیرا اگر از خصائل انسانی بهره‏‌مند بودند، گروهی ولو عده قلیلی طرفدار و علاقه‏ مند داشتند. 

قهراً کسی که همه دشمن او هستند، خرابی از ناحیه خود اوست.


4. مردمی که هم جاذبه دارند و هم دافعه.

انسان‌های با مسلک که در راه‏ عقیده و مسلک خود فعالیت می‏‌کنند، هم دوست‌سازند و هم دشمن‌ساز

گاهی جاذبه و دافعه شان هر دو قوی است و گاهی هر دو ضعیف و گاهی با تفاوت. 

افراد بسیار با شخصیت آن‌هایی هستند که‏ جاذبه و دافعه‌شان هر دو قوی باشد،

تا می‏رسد به جایی که دوستان مجذوب جان را در راه او فدا می‏کنند و دشمنان هم جان خود را در راه مبارزه با او از کف می‏دهند.

جاذبه و دافعه داشتن دلیل داشتنِ اصل شخصیت است 

ولی شخصیت داشتنِ یک نفر دلیل بر خوبی او نیست. 

و باید دید چه عناصری را جذب و چه عناصری را دفع می‏‌کند. 

و دوستان و دشمنان، مجذوبین و مطرودینِ‏ هر کسی دلیل قاطعی بر ماهیتِ شخصیت اوست. 




+ نتیجه گیری: نرمال بودنِ بشریت در این است که از گروه شماره ی چهار باشد که بتوان گفت برای خودش شخصیتی دارد.
حالا چه اینکه جاذبه و دافعه اش قوی باشد یا ضعیف.
بر شما باد که بنگرید که چگونه اید. :)
دقیق هم بنگرید.
هم در شخصیت فضای مجازی خود دقت کنید هم در شخصیت واقعی خود.
و اگر از گروه آخر هستید، 
به این هم بنگرید که چه کسانی کینه و نفرت از شما به دل گرفتند و از شما شاکی شدند، 
و چه کسانی دوستان شما هستند.
و علت این کینه و این رفاقت بر سرِ چیست؟ 
آیا منطبق بر هدفتونه؟ :)
اطلاعات خوبی از خودمون و هدفی که از بودنمون داریم، بهمون میده.

+از کتاب جاذبه و دافعه ی علی_علیه السلام نگارش شهید مطهری عزیز.
۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۷ ، ۲۳:۱۳
لوسی می

امروز از بس دیر بیدار شدیم که صبحانه مون رو ساعت یازده خوردیم!

و این باعث شد که منی که همیشه ساعت یک و نیم ناهارم آماده ست،

تا ساعت دو و نیم با اعصابی خردشده از به هم ریختگی ِ زمانِ زندگی، 

هنووووز درگیر این بودم که برای ناهار چی بخوریم! :|

هیچی نداشتیم. 

هیچی! اعم از حوصله، غذای حاضری، غذای نیمه آماده و حتی نون که بتونم خوراکهای سریع السیر بپزم!

هی خواستم زنگ بزنم برامون غذا بیارن ولی واقعا حتی حوصله ی غذا خوردن رو هم نداشتم!

این شد که با بی حوصلگی هرچه تمام تر، یه ذره گوشت چرخ کرده در آوردم 

و با بی حوصلگیِ هرچه تمام تر تر، لازانیا پختم!

 :|




+نتیجه گیری اخلاقی: بیایید بی حوصله باشیم! :)


+اوایلی که وبم رو برای غر زدن افتتاح کرده بودم،

تصمیم گرفتم که عناوین، فقط شماره گذاری باشه که رااااحت و بدون دغدغه ی "حالا عنوانشو چی بذارم؟" هر لحظه بتونم غر بزنم!

این راحتیِ خیال و بی دغدغگی باعث میشد که گاهی تا حتی روزی ده تا پست هم منتشر کنم و هیچ قید و بندی برای عنوان نویسی وجود نداشته باشه،

بعد از نزدیک چهار هزار پست، به دلایلی تصمیم گرفتم عنوان دار بنویسم.

و حالا به طرزی عجیب،

یکی از مهمترین انگیزه هام برای نگارش و انتشار یک پست، 

چالشِ لذت بخشِ انتخاب عنوانه! :))

دارم شاعر میشم اصلا! :))



+لازمه بگم که وقتی آدم یه کارِ خیلی خیلی مهمی داره که اصلا قابل چشم پوشی نیست،

چقدر دوست داره وقت تلف کنه؟! :|

دعام کنین لطفاً. :)

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۷ ، ۲۰:۱۲
لوسی می

وقتی پسرک با جورچینهاش برای من یک گردنبند و دستبند پلاستیکی درست کنه،

و من با اینکه دارم به شددددددت عرق میریزم،

و اصلا نمیتونم به این گرمای وحشتناک عادت کنم،

اما همچنان دلم نمیاد از گردنم بازش کنم! 

:|



+ترکیده چقدددددر در احساس گرما اثرگذاره! :| 

این مهربون بازیا رو بذار برا زمستون مادر! :((

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۷ ، ۱۴:۳۹
لوسی می

آقا حتی منی که به شدت نگران سرمایه های اقتصادی مملکت بودم 

و نگران آن دوازده میلیون یورو ارزی که از کشور خارج شده و با بقای ما در جام حداقل دو برابر میشد هم،

فریاد و ناله و فغان سر دادم و وااااقعا دلم آتش گرفت...

یعنی دیگه فک کن چقدر خوب بازی کردیم!  :دی


انصافاً تحسینشون میکنم.

:)




+برای بیرانوندِ دروازه بان خیلی خوشحالم که پنالتی رونالدو رو گرفت و در تاریخ ثبت شد،

و برای انصاری فردِ گل زن که پنالتی رو گل کرد.

انصافاً حجم استرس و فشاری که در اون لحظات رو هردوی اینها بوده برای من که قابل هضم نبود و قلبم رسماً تو گلوم میزد!

ان شالله یه برنامه ریزیِ بهتر،

و یه سرمایه گذاریِ معقولتر و مدیریت حرفه ای تر، 

بالاخره ما رو به اون چیزی که برای کشورمون باعث افتخار خواهد شد برسونه :)

+اینا رو فقط به این خاطر نوشتم که فکر نکنین که نعوذ بالله دعا کرده م که ببازیما! نه والا! :|

اصلا به من میاد آخه؟ :|

۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۷ ، ۰۱:۲۳
لوسی می

هیچ وقت به این علت که کسی منو دنبال میکنه نوشته هاشو دنبال نکردم،

و هرگز از کسی که دنبالش میکنم نخواستم که دنبالم کنه.

اما امروز برای اولین بار سنت شکنی کردم

و به خاطر اینکه کسی منو از لیستش حذف کرده بود،

من هم از لیستم حذفش کردم! 

اونم فقط به این خاطر که احساس کردم با ادامه ی بودنهام دارم آزارش میدم.

:/



+اصلا دوست ندارم تفاوت عقیده و نوع نگاه به موضوعات باعث دوری و جدایی بشه؛

اما متاسفانه یه وقتهایی که من خودم اوضاع روانیم رو کنترل میکنم و همه چیز رو نشنیده میگیرم و پشت گوش میندازم،

طرف مقابلم نمیتونه چنین بکنه! :/

خب دیگه نتیجه ش میشه همین!

+دوستت داشتم و دارم و برات آرامش و سعه ی صدر آرزو میکنم رفیق. برای خودم نیز هم. و اصلا برای همه ^_^

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۷ ، ۲۳:۱۰
لوسی می

وارد سایت ایران داک شدم که یک کلید واژه پژوهشی رو سرچ کنم،

کلید واژه رو ثبت میکنم و گزینه ی جستجو رو میزنم،

پنجرک* انتظار رو صفحه باز میشه و به جای اینکه مثل هممممه ی سایت ها نوشته باشه: "لطفا منتظر بمانید!"

دیدم در اوج خلاقیت یه چیزی نوشته که باعث شد لبخندم کش بیاد :)

ببینید اینجا


ینی واااقعا خلاقیت و هنرشون رو تحسین کردم ^_^

یه چیزی نوشته که اصلا باعث میشه آدم منتظر موندن رو نشونه ی فرهیختگی بدونه :)))

*پنجرک: پنجره ی کوچک. :)

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۶:۲۹
لوسی می

وقتی متوجه شدم که به لحاظ مفاهیم رنگ شناسانه رنگهای قرمز و سبز درست مثل سیاه و سفید مخالف هم هستند اصلا باورم نشد!

و بعد به این فکر کردم که اصلا چی باعث شده که به این سادگی مخالف بودن سفید و سیاه برامون جا بیفته!

موضوع مهمیه ها! بهش فکر کنین :)

۳۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۰:۱۳
لوسی می

مدتیه صدای بچه ها نمیاد،

یواشکی تو اتاقها رو نگاه می کنم ببینم مشغول چه کاری ان!

ولی هرجا میگردم پیداشون نمیکنم

تا اینکه با این صحنه ی بی سابقه مواجه میشم! :)

 ^_^



+کشته مرده ی بالشتشونممممم :))

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۷ ، ۲۳:۱۹
لوسی می